جدول جو
جدول جو

معنی گنده لاش - جستجوی لغت در جدول جو

گنده لاش
لاشۀ گندیده
تصویری از گنده لاش
تصویر گنده لاش
فرهنگ فارسی عمید
گنده لاش
(گَ دَ / دِ)
تخم مرغی که مرغ روی آن خوابیده و فاسد شده است
لغت نامه دهخدا
گنده لاش
تخم مرغ لق و فاسد لاشه گندیده و مردار
تصویری از گنده لاش
تصویر گنده لاش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گنده کار
تصویر گنده کار
آنکه کارهای زشت و ناپسند بکند
فرهنگ فارسی عمید
(گَ دَ / دِ)
نامی است که در لاهیجان به هندواش دهند. (یادداشت مؤلف). گیاهی است وحشی که مؤسسۀ کشاورزی لاهیجان نام آن را ’آرتینیزیا’ تشخیص داده است. (فرهنگ گیلکی منوچهر ستوده ص 215). و رجوع به گندم واش شود
لغت نامه دهخدا
(گُ دِ پُ)
دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل که در 21000 گزی شمال باختری سرکوهه و 13000 گزی شوسۀ زاهدان به زابل واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 300تن است. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گَ دُ)
در تدوال مردم لاهیجان، گیاهی است صحرایی که گنده واش نیز نامیده می شود. (فرهنگ گیلکی منوچهر ستوده)
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ / دِ)
کسی که گوش او بوی بد دهد
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ / دِ)
آنکه کارهای زشت و پست کند
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ / دِ)
آنکه پاهای بدبو دارد
لغت نامه دهخدا
(گَ)
نوعی از رستنی است که بوی ناخوش دارد. (آنندراج). آن را در گیلان پلت، بلس و وسیاه پلت، در کوهپایۀ گیلان پلاس، در آستارا گندلاش، در طوالش بستام، بسکم و بسکام و در مازندران و گرگان افرا میخوانند. (جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 206). رجوع به پلت شود، بیضۀ گنده شده ومتعفن. (آنندراج). تخم مرغ گندیده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گنده گوش
تصویر گنده گوش
آنکه گوشش بوی بد دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده کار
تصویر گنده کار
آنکه کارهای زشت و ناپسند کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده ریش
تصویر گنده ریش
دمل دبیله: ... و سرخی بر روی و کلفه و گر و کوسگی و گنده ریش
فرهنگ لغت هوشیار